امید به وجدان پزشک!
علی حضوری
«وسوگند یاد میکنم که:
سلامت و بهبود بیماران را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم بدارم... »
این جملات قسمتی از سوگندنامه پزشکی بود که هر پزشکی آنرا میخواند.
وقتی راهتان به بیمارستان سبلان میافتد شما هم احتمالاً در بین داروها و عکسها یک کارت ویزیت نیز دریافت میکنید! اما کاش فقط به دادن این کارت ویزیت بسنده میکردند...
شاید برای شما هم اتفاق افتاده است که برای عمل به این بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه کردهاید، بعضی وقتها بسته به شرایط شما، دکترها شما را به یکدیگر معرفی! کردهاند. یا مثلاً یکی به شما گفته برای چندین ماه دیگر عمل خواهی شد و اگر خواستی زودتر عمل شوی نوبت فردا بهت می دم در فلان جا!! اما خدا رو شکر این هم اتفاق افتاده که بگویید دست دکتر فلانی واقعاً درد نکنه بدون هیچ حرفی مرا در همان بیمارستان دولتی عمل کرد.
روی سخن این نوشتار پزشکان دلسوز و با وجدان نمیباشد که با تکیه بر اصول و با کمترین توقع، دل در گرو بازگرداندن سلامتی به بیماران دارند و وجدانشان را قاضی خود قرار میدهند.
اما پیدا میشود اندکی که رفتار مناسبی با بیماران ندارند و در مراحل مختلف درمان به جیبشان فکر میکنند. صحبت از اقلیتی است که با رفتار غیرحرفهای به نقض مداوم منشور حقوق بیمار اقدام میکنند.
در این دوره و زمانه، همه ما میبینیم که چقدر بیکاری زیاد و زندگانی برای مردم سخت شده و هزینهها برای مردم چقدر بالا رفته است. تنها حوزه ای که به میزان بسیار کمی آرامش در بین مردم جامعه ایجاد کرده، حوزه سلامت بوده است. در همه کشورهای مترقی جهان، سیاستمداران، بیشترین سرمایه گذاری خودشان را روی سلامت، بیمه همگانی و بحث آموزش میگذارند.
فردی که مشمول قانون تأمین اجتماعی است و به خاطر بیمه ای که قبلاً پرداخت کرده است و توان پرداخت هزینههای عمل خاصی را ندارم، به ناچار به بیمارستان تأمین اجتماعی سبلان مراجعه میکند، هرچند میداند آنجا، کیفیت فدای کمیت شده است؛ اما پیشنهاد ملاقات و یا عمل در مطب و بیمارستان دیگر، چرا باید باشد؟!
فارغ از این بحث، بخش اعظمی از عمل جراحی که در بیمارستان دولتی توسط پزشکان متخصص انجام میدهند، بر دوش دستیاران است. بعد از جراحی نیز بعضیها! به خانواده بیماران توصیه میکنند برای ملاقاتی کوتاه و بسیار گذرا با دکتر به مطب خصوصی وی مراجعه کنند و با پرداخت ویزیت، شرح حال بیمار بدحال بستریشان را به مطب دکتر برسانند!
ظاهراً بعضیها فکر میکنند کسی که به بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه میکند هیچ مبلغی پرداخت نمیکند. اما آیا واقعاً پولی پرداخت نکرده است؟!
براساس بند الف ماده 4 قانون تأمین اجتماعی، کلیه افرادی که به هر عنـوان در مقابــل دریافت مزد یا حقوق کار میکنند مشمول قانون تأمین اجتماعی میشوند و کارفرما طبق ماده 36 همین قانون مسئول پرداخت حق بیمه سهم خود و بیمه شده به سازمان است و مکلف است در موقع پرداخت مزد یا حقوق و مزایا، سهم بیمه شده را کسر کند و سهم خود را بر آن بیفزاید و به سازمـــان پرداخت کند.
همچنین در ماده 23 قانون کار آمده اســت: کارگر از لحــاظ دریافت حقوق یا مستمریهای ناشــی از فوت، حمایت در برابر حوادث، بیماریها و بارداری، بازنشستگی، بیکاری، تعلیق، ازکارافتادگی کلی و جزئی و یا مقررات حمایتی و شرایط مربوط به آنها تابع قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.
با توجه به این دو ماده، در مجموع 30 درصد حداقل حقوق و یا مجموع دریافتی این افراد در هر ماه باید به عنوان حق بیمه پرداخت شود؛ یعنی اینکه قشر متوسط به پایین، خود را بیمه میکنند تا اگر مشکلی در حوزه سلامت گریبانگیرشان شد امیدشان به بیمارستان تأمین اجتماعی باشد. البته اگر آهی در بساط میداشتند، مدتها قبل در مطبها، خدمت پزشکان میرسیدند.
اما در حال حاضر دفترچه بیمههای درمانی آیا در بیمارستانهای خصوصی و بیمارستانهای دولتی اعتباری دارند؟!
آیا پولی که از فروش خانه و یا ماشین یک بی نوایی برای یک عمل جراحی گرفته میشود، راه درستی است؟!
سهم وزارت بهداشت به عنوان نهاد عالی دولتی، تسهیل کننده امور سازمان نظام پزشکی تعریف شده و به طور معمول وزارت بهداشت از اراده و توان لازم برای ایجاد تغییرات بنیادین در این سیستم برخوردار نیست. از طرف دیگر بنده مقام قشر پزشکان را والاتر از نظارت دولتمردان میبینم! احترام پزشکان و حفظ حرمت آنها لازم است زیرا اعتماد و احترام به آنها، بخشی از درمان است.
اما رابطه پولی بین پزشک و بیمار منجر به کاهش محبوبیت جامعه پزشکی خواهد شد و حرمت این شغل مقدس متاسفانه خدشه دار خواهد گشت!
نباید این نکته را نیز فراموش کرد که تعدادی از پزشکان هستند که در این مقوله هیچگاه نمیگنجند و ما دستشان را میبوسیم. آنهایی که اخلاق و وجدان کاری را سرلوحه خود قرار دادهاند و روزی این تجارت ضد بشری را پایان خواهند داد. اما امروز ظاهراً فضای جامعه پزشکی کشورمان متأثر از رفتارهای تعداد اندکی از پزشکان متخصص و متمول است که به قوانین و قواعد اخلاقی، انسانی و حرفه ای بی اعتنا هستند.
در میان مشاغل مختلف، پزشکی به نوعی منحصر به فرد است، چراکه به طور مستقیم با جان انسانها سر و کار دارد و به همین دلیل اخلاق جزیی جدایی ناپذیر از علم پزشکی تلقی میشود، به همین دلیل است که نه تنها در شغل پزشکی بلکه در بسیاری از حرفههایی که مسئولیت اجتماعی سنگینی پشت آن است، وقتی از سوگندنامه حرفه ای سخن به میان میآید، وجدان حرفه ای نیز بخش جداناپذیر این سوگند به حساب می آید. در حرفه پزشکی نیز چون پزشکان به طور مستقیم با درد، بیماری و جان مردم سر و کار دارند موضوع وجدان اخلاقی نقش پررنگ تری ایفا میکند. وجدان حرفه ای، همان حسی است که به هر شغل و حرفه ای احساس تعهد و مسئولیت میدهد؛ تا آنجا که اگر پای وجدان حرفه ای در هر شغلی به میان بیاید، وقتی مسئولیتی به کسی واگذار میشود آن را به بهترین نحو ممکن انجام میدهد.
لذا مردم فقیر تنها امیدشان به وجدان بیدار پزشکان است و امیدوارم روزی همه پزشکان بدون هیچ تردیدی، دوباره باافتخار سوگند یاد کنند که:
سلامت و بهبود بیماران را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم بدارم.