سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمک

امید به وجدان پزشک!

    نظر

 علی حضوری

«وسوگند یاد می‌کنم که:

سلامت و بهبود بیماران را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم بدارم... »

این جملات قسمتی از سوگندنامه پزشکی بود که هر پزشکی آنرا می‌خواند.

وقتی راهتان به بیمارستان سبلان می‌افتد شما هم احتمالاً در بین داروها و عکس‌ها یک کارت ویزیت نیز دریافت می‌کنید! اما کاش فقط به دادن این کارت ویزیت بسنده می‌کردند...

شاید برای شما هم اتفاق افتاده است که برای عمل به این بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه کرده‌اید، بعضی وقت‌ها بسته به شرایط شما، دکترها شما را به یکدیگر معرفی! کرده‌اند. یا مثلاً یکی به شما گفته برای چندین ماه دیگر عمل خواهی شد و اگر خواستی زودتر عمل شوی نوبت فردا بهت می دم در فلان جا!! اما خدا رو شکر این هم اتفاق افتاده که بگویید دست دکتر فلانی واقعاً درد نکنه بدون هیچ حرفی مرا در همان بیمارستان دولتی عمل کرد.

روی سخن این نوشتار پزشکان دلسوز و با وجدان نمی‌باشد که با تکیه بر اصول و با کمترین توقع، دل در گرو بازگرداندن سلامتی به بیماران دارند و وجدانشان را قاضی خود قرار می‌دهند.

اما پیدا می‌شود اندکی که رفتار مناسبی با بیماران ندارند و در مراحل مختلف درمان به جیبشان فکر می‌کنند. صحبت از اقلیتی است که با رفتار غیرحرفه‌ای به نقض مداوم منشور حقوق بیمار اقدام می‌کنند.

در این دوره و زمانه، همه ما می‌بینیم که چقدر بیکاری زیاد و زندگانی برای مردم سخت شده و هزینه‌ها برای مردم چقدر بالا رفته است. تنها حوزه ای که به میزان بسیار کمی آرامش در بین مردم جامعه ایجاد کرده، حوزه سلامت بوده است. در همه کشورهای مترقی جهان، سیاستمداران، بیشترین سرمایه گذاری خودشان را روی سلامت، بیمه همگانی و بحث آموزش می‌گذارند.

فردی که مشمول قانون تأمین اجتماعی است و به خاطر بیمه ای که قبلاً پرداخت کرده است و توان پرداخت هزینه‌های عمل خاصی را ندارم، به ناچار به بیمارستان تأمین اجتماعی سبلان مراجعه می‌کند، هرچند می‌داند آنجا، کیفیت فدای کمیت شده است؛ اما پیشنهاد ملاقات و یا عمل در مطب و بیمارستان دیگر، چرا باید باشد؟!

فارغ از این بحث، بخش اعظمی از عمل جراحی که در بیمارستان دولتی توسط پزشکان متخصص انجام می‌دهند، بر دوش دستیاران است. بعد از جراحی نیز بعضی‌ها! به خانواده بیماران توصیه می‌کنند برای ملاقاتی کوتاه و بسیار گذرا با دکتر به مطب خصوصی وی مراجعه کنند و با پرداخت ویزیت، شرح حال بیمار بدحال بستری‌شان را به مطب دکتر برسانند!

ظاهراً بعضی‌ها فکر می‌کنند کسی که به بیمارستان تأمین اجتماعی مراجعه می‌کند هیچ مبلغی پرداخت نمی‌کند. اما آیا واقعاً پولی پرداخت نکرده است؟!

براساس بند الف ماده 4 قانون تأمین اجتماعی، کلیه افرادی که به هر عنـوان در مقابــل دریافت مزد یا حقوق کار می‌کنند مشمول قانون تأمین اجتماعی می‌شوند و کارفرما طبق ماده 36 همین قانون مسئول پرداخت حق بیمه سهم خود و بیمه شده به سازمان است و مکلف است در موقع پرداخت مزد یا حقوق و مزایا، سهم بیمه شده را کسر کند و سهم خود را بر آن بیفزاید و به سازمـــان پرداخت کند.

همچنین در ماده 23 قانون کار آمده اســت: کارگر از لحــاظ دریافت حقوق یا مستمری‌های ناشــی از فوت، حمایت در برابر حوادث، بیماری‌ها و بارداری، بازنشستگی، بیکاری، تعلیق، ازکارافتادگی کلی و جزئی و یا مقررات حمایتی و شرایط مربوط به آن‌ها تابع قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.

با توجه به این دو ماده، در مجموع 30 درصد حداقل حقوق و یا مجموع دریافتی این افراد در هر ماه باید به عنوان حق بیمه پرداخت شود؛ یعنی اینکه قشر متوسط به پایین، خود را بیمه می‌کنند تا اگر مشکلی در حوزه سلامت گریبانگیرشان شد امیدشان به بیمارستان تأمین اجتماعی باشد. البته اگر آهی در بساط می‌داشتند، مدت‌ها قبل در مطب‌ها،‌ خدمت پزشکان می‌رسیدند.

اما در حال حاضر دفترچه بیمه‌های درمانی آیا در بیمارستان‌های خصوصی و بیمارستان‌های دولتی اعتباری دارند؟!

آیا پولی که از فروش خانه و یا ماشین یک بی نوایی برای یک عمل جراحی گرفته می‌شود، راه درستی است؟!

سهم وزارت بهداشت به عنوان نهاد عالی دولتی، تسهیل کننده امور سازمان نظام پزشکی تعریف شده و به طور معمول وزارت بهداشت از اراده و توان لازم برای ایجاد تغییرات بنیادین در این سیستم برخوردار نیست. از طرف دیگر بنده مقام قشر پزشکان را والاتر از نظارت دولتمردان می‌بینم! احترام پزشکان و حفظ حرمت آن‌ها لازم است زیرا اعتماد و احترام به آن‌ها، بخشی از درمان است.

اما رابطه پولی بین پزشک و بیمار منجر به کاهش محبوبیت جامعه پزشکی خواهد شد و حرمت این شغل مقدس متاسفانه خدشه دار خواهد گشت!

نباید این نکته را نیز فراموش کرد که تعدادی از پزشکان هستند که در این مقوله هیچ‌گاه نمی‌گنجند و ما دستشان را می‌بوسیم. آن‌هایی که اخلاق و وجدان کاری را سرلوحه خود قرار داده‌اند و روزی این تجارت ضد بشری را پایان خواهند داد. اما امروز ظاهراً فضای جامعه پزشکی کشورمان متأثر از رفتارهای تعداد اندکی از پزشکان متخصص و متمول است که به قوانین و قواعد اخلاقی، انسانی و حرفه ای بی اعتنا هستند.

در میان مشاغل مختلف، پزشکی به نوعی منحصر به فرد است، چراکه به طور مستقیم با جان انسان‌ها سر و کار دارد و به همین دلیل اخلاق جزیی جدایی ناپذیر از علم پزشکی تلقی می‌شود، به همین دلیل است که نه تنها در شغل پزشکی بلکه در بسیاری از حرفه‌هایی که مسئولیت اجتماعی سنگینی پشت آن است، وقتی از سوگندنامه حرفه ای سخن به میان می‌آید، وجدان حرفه ای نیز بخش جداناپذیر این سوگند به حساب می آید. در حرفه پزشکی نیز چون پزشکان به طور مستقیم با درد، بیماری و جان مردم سر و کار دارند موضوع وجدان اخلاقی نقش پررنگ تری ایفا می‌کند. وجدان حرفه ای، همان حسی است که به هر شغل و حرفه ای احساس تعهد و مسئولیت می‌دهد؛ تا آنجا که اگر پای وجدان حرفه ای در هر شغلی به میان بیاید، وقتی مسئولیتی به کسی واگذار می‌شود آن را به بهترین نحو ممکن انجام می‌دهد.

لذا مردم فقیر تنها امیدشان به وجدان بیدار پزشکان است و امیدوارم روزی همه پزشکان بدون هیچ تردیدی، دوباره باافتخار سوگند یاد کنند که:

سلامت و بهبود بیماران را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم بدارم.

 

 

 


لزوم تغییر اساسی پایه توسعه استان به گردشگری و تجارت خارجی

    نظر
علی حضوری/ نشریه اردبیل فردا 

پایه توسعه اصلی استان بر محور کشاورزی تعریف شده ولی هنوز کشاورزی این منطقه از حالت سنتی خارج نشده است، همچنین در سال های اخیر تراز آبی دشت اردبیل پایین آمده است و احتمال دارد اردبیل در سال های نه چندان دور دچار کم آبی شود لذا لزوم بازنگری اساسی در مقوله پایه توسعه استان اردبیل ضرورت پیدا می کند.

صنعت گردشگری با توجه به وجود ظرفیت های بالفعل و بالقوه در استان به همراه تجارت خارجی و داشتن مرز طولانی می تواند در توسعه استان اردبیل نقش اساسی را بازی کند..

امروزه صنعت گردشگری به یکی از بزرگ ترین و پردرآمدترین بخش های اقتصادی جهان تبدیل شده است، صنعت گردشگری با ویژگی های خاص خود صنعتی پویا با آینده ای روشن تلقی می شود.

سرمایه گذاری در این صنعت در تمام مناطق دارای جاذبه های توریستی روبه افزایش است، این صنعت دارای درآمدهای بالا و پاکیزه است، همچنین اشتغال زایی در این صنعت بالا بوده و نیروی انسانی موردنیاز آن محتاج به آموزش بلندمدت نیست، این صنعت آن چنان در توسعه اقتصادی-اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی نامیده اند.

گردشگری به عنوان یک عامل اقتصادی عمده و بسیار مؤثر در سال های اخیر موردتوجه قرار گرفته و می تواند موجبات توسعه اقتصادی در برخی از کشورها و مناطق درحال توسعه و توسعه نیافته را فراهم آورد، در این زمینه لزوم توجه به توسعه گردشگری در همه ابعاد و به طورکلی گردشگری پایدار در گرو برنامه ریزی و سیاستگذاریهای جامع است.

از طرفی اگرچه گردشگری یک فعالیت بین المللی است، اما بسیاری از افراد و سازمان ها در بازار محلی یا ملی در این بخش اشتغال دارند و درنتیجه گردشگری داخلی در چرخه اقتصاد ملی جایگاه عظیمی دارد.

از طرف دیگر امروزه همزمان با نهادینه شدن و طولانی تر شدن حق استفاده از مرخصی با حقوق و کاهش ساعات کار هفتگی میزان استفاده از تعطیلات کوتاه مدت افزایش چشمگیری یافته است و درنتیجه گردشگران و افرادی که قصد گذران اوقات فراغت خود را دارند برای سفر به مکان های مختلف تمایل بیشتری دارند، این تغییر الگو در استفاده از تعطیلات که ناشی از وجود زمان فراغت بیشتر است منجر به رشد گردشگری شده است.

تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری ایجاد کرده است، در مناطق مستعد توسعه صنعت گردشگری باید به دنبال عوامل محرک جریان گردشگری بود، توسعه گردشگری راه حل کلی برای رفع همه مسائل نیست اما راهبردی مناسب برای توسعه پایدار و کاهش محرومیت مناطق پیش روی برنامه ریزان قرار خواهد داد.

صنعت گردشگری برای استان اردبیل که دارای بودجه کشوری پایین اما دارای طبیعت زیبا با خصوصیات اقلیمی و آب وهوایی ویژه و جاذبه های تاریخی زیادی است می تواند به مهم ترین منبع کسب درآمد تبدیل شود مشروط به اینکه برنامه ریزی صحیح و همه جانبه توأم با آینده نگری برای آن تنظیم و اجرا شود.

تمام شهرهای استان قابلیت های بالقوه توسعه و سرمایه گذاری در بخش گردشگری را دارا می باشند، وجود منابع طبیعی، آثار تاریخی، آب های معدنی و ... در سطح استان ، اردبیل را به لحاظ توسعه صنعت گردشگری در شرایط مناسبی قرار داده است.

به نظر کارشناسان، این صنعت از توسعه ای که شایسته استان است برخوردار نبوده است، اردبیل به عنوان یکی از هشت قطب اصلی گردشگری و برخورداری از قابلیت های غنی درزمینه های مختلف تاریخی، فرهنگی و طبیعی در تحقق محورهای توسعه صنعت گردشگری با مشکلاتی روبرو است، توسعه گردشگری در این منطقه همواره با موانعی نظیر موانع ساختاری، زیربنایی، اجتماعی- فرهنگی و ... روبرو است.

از موانع اصلی در توسعه گردشگری در استان می توان موارد زیر را برشمرد:

1- رهاسازی بافت سنتی منطقه

می توان اکثر گردشگران را که استان اردبیل را به عنوان یکی از مقاصد گردشگری خود لحاظ می کنند خسته از شرایط شهری و سروصدا ی آن در نظر گرفت زیرا پیش فرض هایی که در ذهن اکثر گردشگران از اردبیل است، طبیعت زیبا و آب وهوایی خنک و آب های معدنی سرعین است، لذا جذابیت هایی مانند غذاهای سنتی، گلیم بافی و بازارهای سنتی به سبک معماری قدیمی و هر چیزی که جز سنت این منطقه است نباید جای خود را به هتل های پرزرق وبرق بدهد.

این معنا و مفهوم ندارد که بخواهیم با مدرن سازی آنچه متعلق به فرهنگ این منطقه است نابود کنیم، به دلیل اینکه فرهنگ و بافت این استان برای گردشگران (به ویژه گردشگران بین المللی) دارای حائز اهمیت فراوانی است.

2- نبود راهنمایان متعدد و آگاه

مسئله بسیار مهم که در مورد بخش گردشگری باید موردتوجه قرار بگیرد داشتن راهنمایان متعدد و آگاه است چون گردشگران غیربومی از شرایط استان باخبر نیستند و کلام و گفتار راهنما آینه تمام نمای شرایط استان می شود، توریست های غیربومی علاوه بر جاذبه های طبیعی و تاریخی دنبال ارزش ها و اعتقادات مردم استان نیز هستند و درنتیجه راهنما باید مورخ، ادیب و متعهد نیز باشد.

3- توسعه نیافتگی مسیرهای ارتباطی

یکی از مؤلفه های اصلی و عمده در جذب گردشگر توجه به مسئله ترابری است که از این لحاظ استان اردبیل در تنگنای بسیار شدیدی قرار دارد، استان اردبیل از شرایط ناوگان حمل ونقل ریلی و هوایی و جاده ای خوبی برخوردار نیست، لذا لزوم توجه ویژه به این مقوله احساس می شود.

4- نبود مکمل های گردشگری

افزایش ماندگاری مسافران یکی از مهم ترین بحث های رونق گردشگری است، ترک زودهنگام توریست ها به دلیل کمبود امکانات اقامتی و تفریحی یکی از موانع اساسی توسعه گردشگری اردبیل است، مثلاً سرعین به عنوان نگین گردشگری اردبیل هنوز اقتصادی نشده و باید برای اقتصادی کردن و استفاده از ظرفیت گردشگری سرعین در این حوزه برنامه ریزی جامعی صورت پذیرد و تعداد روزهای مراجعات مسافران در طول سال و افزایش اقامت آن ها مدنظر قرار گیرد.

5- موانع جذب سرمایه گذاری

دولت در مناطق نمونه گردشگری سرمایه گذاری نمی کند، از طرف دیگر آماده نبودن بسترهای فیزیکی و اقتصادی مناسب برای جذب سرمایه گذاری های خصوصی در این حوزه از مشکلات بزرگ استان اردبیل است، همچنین عدم تمایل بخش خصوصی به سرمایه گذاری به علت عدم سودآوری، اقدامات سلیقه ای و محدودکننده از سوی برخی مسئولین از دیگر موانع موجود است، به عنوان مثال مشکلات پیش آمده برای سرمایه گذار آذربایجانی راه را برای سرمایه گذاری های بعدی خواهد بست لذا باید با ایجاد اعتماد و تضمین در سرمایه گذار، در تمامی مراحل باید در سرمایه گذاری یاری و راهنمایی شوند.

6- تبلیغات ضعیف فرا استانی

امروز قدرت تبلیغات به حدی نمایان است که اکثر سازمان ها و شرکت هایی که اهمیت این موضوع را به طور کامل درک کرده اند سالانه بودجه ای را بدین منظور اختصاص می دهند، فقدان یک شبکه رسانه ای و ارتباطی به زبان ملی یا بین المللی برای تبلیغات درزمینه گردشگری برای معرفی ویژگی ها، جذابیت ها و توان های بالقوه و بالفعل جاذبه ها از ارکان اساسی صنعت گردشگری بوده و معیاری است برای تعیین ظرفیت پذیرش گردشگران، برنامه ریزی توسعه بازار و مدیریت بازاریابی.

لذا برنامه ریزان این حوزه بایستی شیوه های نوین آگاه سازی و تبلیغات مربوط به گردشگری استان را پیاده سازی کنند، همچنین حضور در نمایشگاه های مختلف مربوط به گردشگری، باید از اولویت های اقدامات تبلیغی باشد.

بطورکلی همه این موانع به علت فقدان یک برنامه جامع و استراتژیک و همچنین مشخص نبودن هدف ها و سیاست های صنعت گردشگری در استان در قالب یک برنامه اجرایی به وجود آمده است، برای ورود هر توریست مؤلفه هایی چون امنیت، ارائه خدمات بهینه، میراث غنی تمدنی، تنوع آب وهوا، تنوع فرهنگی و ...موردنیاز است که با فقدان هرکدام از این موارد ورود گردشگر با مشکل و اختلال مواجه خواهد شد.

درآمدزایی این صنعت نسبت به هزینه های ناچیز آن بسیار بالاست، امروزه یکی از قوی ترین نگاه ها در سطح بین الملل برای توسعه توریسم بعد اقتصادی توریسم است، صرف داشتن آب های گرم منطقه سرعین یا آب وهوای مساعد اردبیل نمی تواند کلیه اقشار مردم را به این منطقه بکشاند، گردشگران باید لذتی به یادماندنی را تجربه کنند و امکانات و خدماتی فراتر از انتظارشان داشته باشد، برخورد حرفه ای و ارزشمند حداقل انتظار گردشگران از میزبانان خود هست.

گردشگر با توجه به وضعیت خاص خود مستقیماً با برخوردهای مردمی سروکار دارد و ایجاد تسهیلات لازم و ارائه خدمات رفاهی هر چه بیشتر به گردشگران، رابطه مستقیمی با ساختار سیاست گذاری های مدیریتی دارد، تنوع فعالیت های مربوط به صنعت گردشگری باعث خواهد شد تا رونق این بخش، اثرهای اقتصادی بالایی را برای اقتصاد منطقه ایجاد کند، ازجمله این فعالیت ها دفاتر خدمات مسافرتی و تور گردانی، حمل ونقل، هتل ها، مهمان سراها، رستوران ها، فروشگاه های محصولات صنایع دستی، اقلام سوغاتی و ... است.

امید است مسئولان این بخش بخصوص سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با حرکت مثبت در مورد این بخش و استفاده از نظرات متخصصان توسعه، باعث رونق بیشتر این صنعت اشتغال زا و پردرآمد شود.

این موضوع بخصوص ازآن جهت که در استان نرخ بیکاری بالایی وجود دارد لازم است روزبه روز به صورت جدی تری مورد توجه قرار بگیرد، همچنین امروزه گردشگری سلامت ازجمله رو به رشدترین بخش های صنعت گردشگری جهان است، ضرورت توسعه این بخش در استان به دلیل وجود شرایط بالقوه و ایجاد تسهیلات لازم برای پذیرش بیماران ازجمله بیماران خارجی در بیمارستان ها و مراکز تخصصی، آینده توریسم این منطقه را می تواند دگرگون کند\.


سرطان حسادت در شهر!

    نظر

علی حضوری/ نشریه اردبیل فردا

فلانی همش کار می کنه! فلانی روز و شب نداره! فلانی وضع مالی‌اش عالیه! این‌ها جملاتی هستند که همراه با عصبانیت بیان می‌شوند. جملاتی که برایمان آشنا هستند. جملاتی که می گویند: او برد و من ماندم! حرف‌هایی که بارها در خانه‌ها، خیابان‌ها، شرکت‌ها و بازارهای اردبیل تکرار می‌شود!
اما چرا ما باید از پیشرفت دیگران نه تنها خوشحال نشویم، بلکه در بسیاری از مواقع حالت اندوه و خشم به ما دست بدهد؟
برای بسیاری از ما پیش آمده است که گاهی دچار احساس حسادت نسبت به شخص دیگری شویم. حسادت، احساسی است که با تلخی و ناراحتی تجربه می‌شود و درواقع ترکیبی از احساسات متفاوتی مانند حقارت، عصبانیت، کینه و نفرت است.
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت می‌کند، روبه رو تملّق می‌گوید و از گرفتاری دیگران شاد می‌شود.
انسان حسود، علاوه بر این که آنچه دیگری دارد می‌خواهد، آرزو و خواسته? او این است که طرف مقابلش اصلاً آن چیز را نداشته باشد و از نارحتی و نداری شخص مورد نظرش احساس رضایت می‌کند. به عبارتی خیرخواهی از حسود محال است.
چرا اگرکسی در این شهر موفق شود ، در سطوح مختلف خانوادگی و محله ای و کاری و اجتماعی و ... مورد حسد قرار می‌گیرد و چندی نمی‌گذرد که به دست حسودان خیرخواه عزیزش با سر به زمین زده می‌شود! اما این حسودان چگونه موجوداتی هستند؟
حسادت به معنی آرزو کردن زوال نعمت از کسی است که آن را به دست آورده است. شخص حسود کسی است که از وجود نعمت، شادکامی، موفقیت و پیشرفت دیگران در حیطه‌های مختلف، مورد توجه واقع شدن دیگران توسط فرد یا افراد دیگر و ... ناراضی است و دوست ندارد که دیگری از نعمت یا آسایش برخوردار باشد. حسادت در نهایت تبدیل به ناتوانی و احساس کمبود در شخص حسود شده و او را دچار حقارت می‌کند. در واقع حسود معمولاً سعی دارد تا با بی اعتنایی و انتقاد از رقیب، او را از صحنه بیرون کند تا موقعیت خودش را مستحکم کند.
یکی از دلایل حسادت، ترس از مقایسه شدن است؛ اما چرا مقایسه شدن، انسان‌ها را می‌ترساند؟ چون می‌ترسند که در نهایت و پس از این مقایسه بدتر به نظر برسند. معمولاً افراد حسود با سؤالی مواجه هستند که دائم آن را با خود تکرار می‌کنند؛ «من چه چیزی از او کمتر دارم؟» و بدین ترتیب اسیر احساس بی‌کفایتی و ترس از آن می‌شوند.

اگر شما هم به دیگران حسادت می‌کنید، تنها به این دلیل است که خود را کامل و لایق نمی‌دانید. همیشه فکر می‌کنید چیزی کم دارید و دیگران بهتر از شما هستند و توانایی‌ها و قابلیت‌های بیشتری از شما دارند.
حسادت چه بلاهایی سرتان می‌آورد؟
به طور خلاصه، باعث از دست رفتن دوستان نزدیکتان می‌شود، روابط خانوادگی‌تان دچار مشکل می‌شود.
حقارت خود را نشان می‌دهید. سلامتی‌تان را به خطر می‌اندازید. اگر به فکر چوب لای چرخ گذاشتن بیافتید احتمالاً سر از زندان هم دربیاورید! و اما چون موارد مذکور را تجربه می‌کنید، حس تنهایی دائمی هم به سراغتان می آید و در آخر صفت « منفور» به افتخاراتتان اضافه می‌شود.
آیا باز مایلید به «فلانی» حسادت بورزید؟! ما ازآنجایی‌که حدس می‌زنیم، بعضی از خوانندگان فهیم ما، هشدارمان را جدی گرفته باشند، چاره‌اندیشی برای مبارزه با آن را ضروری دانسته و توصیه‌هایی را در اینجا می‌آوریم.
شخصاً معتقدم بسیاری از مشکلاتی که خیلی از ماها درگیرش هستیم مشکلات فرهنگی و اجتماعی و تربیتی است. دلیل اصلی حسادت، داشتن احساس منفی نسبت به خودتان و نداشتن اعتمادبه‌نفس لازم است. این عادت در طول دوران زندگی شما پرورش یافته اما شما با آن متولد نشده‌اید؛ به همین دلیل هم می‌توانید یاد بگیرید که چگونه می‌توان به خود اعتماد داشت و خود را باور کرد.
یکی از روش‌های تربیتی موردعلاقه بسیاری از والدین مقایسه کودک با هم سن و سال‌های اوست؛ «از برادرت یاد بگیر! از پسر همسایه یاد بگیر!». هدف والدین از این مقایسه‌ها ترغیب فرزندشان برای رشد بیشتر و دقت بالاتر در انجام کارهاست؛ اینکه توقع دارند فرزندشان همیشه مطیع باشد و به حرف آن‌ها توجه کند، ولی نمی‌دانند این کار ممکن است چه تأثیر بدی در او داشته باشد.

مقایسه‌شدن با دیگران به ما نشان می‌دهد که دو نوع انسان وجود دارد؛ خوب و بد، دوست‌داشتنی و مورد نفرت، فعال و تنبل، خجالتی و اجتماعی و اینکه ما بایستی مانند دیگران خوب و محبوب و دوست‌داشتنی به نظر بیاییم؛ بنابراین از همین‌جا نخستین نشانه‌های حسادت در ما شکل می‌گیرند؛ «چرا من به‌خوبی او نیستم؟». بدین ترتیب ما هنگام بزرگ‌سالی هم دائم خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم و به دنبال این هستیم که بدانیم دیگران صاحب چه چیزهایی هستند که ما نیستیم؛ پول بیشتر، زیبایی بیشتر، کار بهتر و...؛ بنابراین همیشه حسرت می‌خوریم که چرا نمی‌توانیم مانند دیگران موفق باشیم؟! اما فراموش می‌کنیم که همیشه از لحاظ موقعیت، کار و ... شخص بهتری از ما وجود دارد؛ بنابراین اگر ما بخواهیم دائم خود را با بقیه مقایسه کنیم باید همیشه غبطه بخوریم و در مواقعی نیز حسادت بورزیم!
درواقع بزرگ‌ترین مشکل افراد حسود این است که به‌صورت اغراق‌آمیزی درباره زندگی و شرایط دیگران قضاوت می‌کنند، خوبی‌ها و شادکامی‌های آنان را بزرگ‌نمایی می‌کنند و مشکلات و سختی‌های زندگی آن‌ها را نادیده می‌گیرند. سراسر زندگی فرد را در نظر نمی‌گیرند و فقط به بخشی که در حال حاضر همراه با شادکامی است می‌چسبند. حسادت ورزان تصورمی کنند دیگران به‌آسانی و بدون هیچ زحمت و دغدغه‌ای به موقعیت فعلی رسیده‌اند . درواقع مردم درازای چیزهایی که به دست می‌آورند، ممکن است چیزهایی را از دست بدهند؛ بنابراین هر فرد بر اساس اولویت‌ها و اهداف خود بهایی برای رسیدن به این هدف‌ها می‌پردازد. برای مثال، وقتی می‌بینید فردی به تحصیلات عالی، شغل مناسب یا امکانات مالی گسترده دست‌یافته است، مطمئن باشید با سخت‌کوشی به این امکانات دست‌یافته است، اکنون او درجایی قرار دارد که شما در حسرت آن هستید، اما معلوم نیست که خود او آیا از موقعیت کنونیش راضی است یا نه.
این واقعیت را بپذیرید که زندگی مجموعه‌ای از موضوعات مختلف است. اگر کسی دارای امکاناتی است که شما ندارید، شما نیز در عوض امتیازاتی دارید که دیگران ندارند خیلی از افرادی که در مورد مشخصی قوی هستند، ممکن است در مورد دیگری ضعیف یا معمولی باشند. همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم که قابل‌تأمل است. هر یک از ما امکانات و موقعیت‌های خانوادگی، مالی، شغلی و تحصیلی ویژه‌ای داریم که ممکن است در مقایسه با دیگری در وضعیتی بالاتر یا پایین‌تر قرار بگیرد؛ بنابراین باید به آنچه خود داریم و آنچه دیگران دارند نگرش کلی داشته باشیم و کل آن را ببینیم نه‌فقط یکی از موارد را، آنگاه متوجه خواهیم شد که در دنیای مادی، کمال مطلقی وجود ندارد.
اما شاید شما الآن با خود فکر می‌کنید که ازآنجایی‌که انسان همواره علاقه‌مند به پیشرفت و تکامل هست، این حسادت باعث ایجاد رقابت در شما و پیشرفتتان می‌شود! اما باید این را بدانید که حسادت، رقابت نیست. رقابت، مفید و سازنده است، اما حسادت مخرب است. در رقابت، شخص می‌خواهد پیروز شود، بدون این‌که رقیبش دچار مشکل شود. درحالی‌که در حسادت، شخص چه اگر به چیزی برسد یا نرسد، دوست ندارد دیگری به آن برسد. منظور این‌که شخص حسود خیرخواه نیست و نمی‌خواهد شاهد پیروزی‌های دیگران باشد. ولو این‌که خود او، شخص موفقی باشد.
بایستی به خاطر داشته باشید که همواره جا برای چند برنده وجود دارد. پس به‌جای حسادت، بهتر است رقابت سالم را جایگزین آن کنیم! اینطوری زندگی موفق و بهتری قطعا خواهیم داشت.
همچنین برای آنچه در زندگی دارید اهمیت و ارزش قائل شوید و شکرگزار آن باشید. وقتی در زندگی با افرادی مواجه می‌شوید که شرایط و امکانات بهتری دارند، بلافاصله به کسانی بیندیشید که موقعیت پایین‌تری از شما دارند. به‌این‌ترتیب به یاد خواهید آورد که اگرچه به برخی از خواست‌های خود نرسیدید، هنوز از بیشتر مردم جهان خوشبخت‌ترید.


تقابل فرهنگ پدرسالاری با فرهنگ فرزند سالاری

    نظر

علی حضوری - نشریه شمال غرب

مدتی پیش بنرهایی در سطح شهر نصب شده بود که موضوع آنها مربوط به تربیت صحیح فرزندان و عدم استفاده از خشونت در برخورد با آنها بود. اما امروز اثری از آنها نیست. اما این نوع تبلیغات فرهنگی و تربیتی کوتاه مدت تا چه حدی می تواند موثر واقع شود؟

در هر جامعه ای مجموعه ای از آداب، رسوم، سنت‌ها، قوانین نوشته و نانوشته و دانش عمومی و فراگیر به شکل گفتمان، وجود دارد که از آن به فرهنگ یاد می‌شود. هر چیزی در جامعه بشری دارای زیر مجموعه ای از این امور است که به آن فرهنگ آن چیز می گویند. شما هم احتمالا تاکنون بارها شنیده اید که از فرهنگ رانندگی یا شهرنشینی و امثالهم سخن به میان آمده است. بر این اساس هر کار و چیزی دارای فرهنگ خاص است که می‌بایست از سوی مردم مورد توجه قرارگیرد و در رفتارها و نگرش‌ها، خود را نشان دهد.

هنگامی که از فرهنگ سازی سخن به میان می‌آید، چنین برمی آید که فقدان این مسئله توانسته است در جامعه آثار سویی به جا گذارد که نیازی به‌عنوان فرهنگ سازی خود را به‌عنوان دغدغه بر جامعه و اولیا و مسئولان آن تحمیل کرده است. به این معنا که یکی از مسائل و مشکلات هر جامعه وجود فرهنگ‌های غلط و نادرست گروهی از مردم یا بیشتر آنها است.

از آن جایی که تغییر فرهنگ و یا فرهنگ سازی به معنای ایجاد نگرش جدید و یا تغییر و تصحیح آن می‌باشد، نمی‌توان انتظار داشت که فرهنگ و نگرش مردم به سادگی و آسانی تغییر کند. زیرا تغییر نگرش و فرهنگ سازی، تنها در یک فرآیند زمانی اتفاق می افتد و این گونه نیست که یک دفعه و ناگهانی، فرهنگی شکل گیرد و یا تصحیح شود. بلکه مسئله اصلاح فرهنگی و نگرشی دشوارتر و سخت تر است، زیرا نخست می‌بایست فرهنگ و نگرشی که شکل گرفته و جا افتاده را با اطلاع رسانی از آسیب‌های فرهنگ نادرست، از شخص و جامعه زدود و سپس فرهنگ ارزشی و مثبت را اندک اندک در جامعه جایگزین کرد. از این رو پیامبر برای ایجاد فرهنگ اسلامی در مدینه و مکه بیش از بیست و سه سال تلاش کرد.

لذا بر استقامت در هنگام فرهنگ سازی و اصلاح یا تغییر آن تأکید شده است. از این جهت این نوشته در ادامه این فرهنگ سازی نگارش شده است.

امروزه در کنار تحولات چشمگیری که در تمام زمینه‌های مختلف زندگی شهرنشینی ایجاد شده، ما شاهد پدیده‌ای غالباً فرهنگی هستیم که رفته رفته با تکرار آن در بین تمام خانواده‌ها قطعاً به یک اصل تبدیل خواهد شد. اصلی به نام فرزند سالاری که جای خود را در میان اصول رایج زندگی بسیاری از مردم گشوده است و دیری نمی‌پاید که جامعه و نوع فرهنگ درونی خانواده‌های ما، به شکل همه‌گیر به سوی پذیرش و باور این اصل پیش می‌رود. فرزند سالاری را می‌توان ادامه انواع پدیده‌های پدر سالاری، مادرسالاری، زن‌سالاری و مردسالاری دانست. چرا که تاریخ بشر در هر مقطعی از زمان یکی از این پدیده‌ها را تجربه کرده است.

هم اکنون با توجه به اینکه در جامعه امروز کشور پدیده فرزند سالاری بالنسبه در شهرهای بزرگ دیده می‌شود، می‌توان آن را به صورت یک خصوصیت رفتاری تثبیت شده در گروه سنی کودکان و نوجوانان مشاهده کرد؛ اما در شهرهای کوچکی به مانند اردبیل مسئله پدرسالاری و فرهنگ فرزند پروری به دلیل ریشه های محکم فرهنگی  و اقتصادی غالب گردیده است و این در تقابل با فرهنگ فرزند سالاری است. اما مشکلی که در این بین ایجاد میشود تغییر نگرش فرزندان نسبت به وظایف والدین و الگو برداری آنها از فرهنگ فرزندسالاری از گروههای دیگر جامعه است.

امروزه در برخی خانواده‌ها سبک فرزندپروری مقتدرانه حاکم است که در آن کلیه امورات و تصمیمات در خصوص فرزندان توسط والدین گرفته می‌شود و فرزند باید در تمامی کارها از والدین تبعیت کند که این امری نادرست است و اگر به صورت طولانی مدت ادامه یابد باعث از بین رفتن اعتمادبه‌نفس فرزندان می‌شود. در این سبک فرزندان قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارند و وقتی وارد جامعه می‌شوند سردرگم مانده ونمی‌توانند حقوق خود را بگیرند، بنابراین در زندگی اجتماعی موفق نخواهند بود و سختی‌های زیادی را تحمل خواهند کرد.

همچنین مردانی که گرایش و تمایلات پدر سالارانه دارند در مقایسه با آنهایی که این باور را ندارند تمایل بیشتری دارند که نسبت به خانواده خود رفتارهای خشونت آمیز داشته باشند. باور عام این است که فقط «مردم بد» یا «مردم ناآگاه» در برابر فرزندان خود از خشونت کار می‌گیرند و خشونت علیه کودکان تنها در خانواده‌های فقیر یا محله‌های بد اتفاق نمی‌افتد. اما این نوع خشونت می تواند در تمام طبقات اجتماع اتفاق بیافتد. خشونت می‌توانند اثرات ناخوشایند ولی درازمدت و حتی ماندگار بر روی فرزندان بگذارد. بعضی از این جراحات جسمی‌اند که بعد از مدتی بهبود می‌یابند، ولی زخم‌های روحی و عاطفی اثرات عمیق‌تر و ماندگاری را بجا می‌گذارند که در مراحل بعدی زندگی می‌توانند برای فرزند مشکلاتی زیادی ببار بیاورند. بطور مثال، شخص از اعتماد بنفس کافی برخوردار نبوده و قادر به ایجاد روابط فامیلی و اجتماعی سالم نیست؛ و یا شخص در محیط خانه، کار و یا درس توانایی لازم برای انجام وظایف خود را ندارد.

خشونت خانگی واقعیتی آزاردهنده است، در حالی که محیط خانه می‌باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متأسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی می‌ماند که آتش خشم و خشونت در آن شعله‌ور می‌شود.

در مقابل در برخی از خانواده‌ها نظر و نقش والدین در تصمیم‌گیری‌ها دیده نمی‌شود و خودخواسته یا ناخودآگاه همه کارها را بر مبنای خواسته‌های فرزند خود انجام می‌دهند و فرزندان را در انجام بسیاری از کارها آزاد می‌گذارند و گاهی در این راه به حدی دچار افراط می‌شوند که فرزندان از نرمش و ملاطفت آنان سوءاستفاده می‌کنند و فرزند محوری بر خانواده حاکم می‌شود.

 معمولاً والدینی که آگاهی چندانی درباره تربیت فرزندان ندارند، در دو سوی افراط‌وتفریط به سر می‌برند. آموزه‌های اسلامی و متون دینی ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضا خانواده و ازجمله رابطه والد و فرزند توصیه می‌کند زیرا در فرهنگ اسلام آنچه در اختیار انسان است، ازجمله فرزندان، امانت الهی‌اند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آن‌هاست. آنچه به‌عنوان الگوی درست روابط فرزندان و والدین عنوان می‌شود، جمله «نه فرزند سالاری و نه والدین سالاری» است. خانواده خوب، خانواده‌ای معتدل است که همه اعضا می‌توانند در امور خانواده مشارکت داشته باشند؛ بنابراین هیچ‌وقت نمی‌توان یکی از شیوه‌های فرزند سالاری یا پدرسالاری را به‌عنوان روشی مناسب برای داشتن خانواده‌ای گرم مطرح کرد.

  لذا ضروری به نظر می‌رسد والدین نکات ذیل را در برخورد با کودکان و نوجوانان در محیط خانه رعایت کنند.

*  والدین بایستی میزان همفکری و مشورت با فرزندان را در امور هزینه‌ای خانواده، خرید وسایل خانه، دیدوبازدید و تربیت آن‌ها افزایش دهند. همچنین والدین محترم باید ازنظر عاطفی نیز به فرزندان توجه ویژه ای داشته باشند.

*   ازآنجاکه احساس برتری، تبعیض و رفتارهای مردسالارانه از خانواده شروع می‌شود، به والدین به خصوص مادران  توصیه می‌شود که بین فرزندان دختر و پسر خود تبعیض قائل نشده و همان رفتاری را که با فرزند پسر خود دارند، با فرزند دختر نیز داشته باشند.

* پدر و مادر باید به شخصیت فرزندان احترام بگذارند. بچه هایی که از پدر و مادر خود احترام می بینند بیشتر به آن ها احترام می گذارند.

*  عقایدشان را به فرزند تحمیل نکنند. اگر والدین بخواهند افکار و نظریات خود را به نوجوانشان تحمیل کنند، مطمئناً آن را نخواهد پذیرفت و شدیداً عکس العمل نشان خواهد داد. ، او دیگر به مسایل متفاوتی فکر می‌کند و از پدرو مادرش توقعات تازه‌ای دارد. لذا پدرو مادر باید خیلی سخت‌گیری نکنند و اجازه دهند فرزندان تصمیمات متناسب با سن خودشان را بگیرند. مطمئنا اولین کسی است که عواقب انتخاب و تصمیم خود را می‌بیند، خود فرزند است.

 

 توصیه کلی این است که خود را به جای فرزندانمان قرار دهیم و از دید آنها مسائل را ببینیم، آنگاه است که می توانیم یک محیط گرم و جذاب خانوادگی داشته باشیم.

 


قلیان سراهای خیابان ساحلی، سوغات کمبود امکانات تفریحی

    نظر

علی حضوری/ اردبیل فردا

در ایران هنوز تعریف استانداردی از تفریح جوانان وجود ندارد و فضایی برای تفریح جوانان طراحی نشده است، معمولاً برای چیزی به دنبال تعریف مشخص می گردند که جزو اولویت های اجتماعی کشور باشد اما انگار درباره تفریح جوانان این گونه نبوده است، چون جوانان اگر بخواهند تفریح کنند، فضایی برای تفریح آن ها وجود ندارد، وقتی هم که نوبت به تفریح می رسد گفته می شود آداب تفریح را بلد نیستند.

جوانان امروز تفریح را برای ابراز شادمانی می خواهند و درواقع امروزه آنها با زندگی شاد بیگانه هستند،شاد نزیستن یکی از عوامل اصلی ابتلای جوانان به افسردگی است. چندی پیش دکتر ابهری، جامعه شناس در رسانه ها اعلام کرد که اختلالات روانی و افسردگی در جامعه ایران دومین رتبه بیماری ها را ازنظر تحمیل هزینه های بهداشتی، روانی، اجتماعی و اقتصادی دارد.

تفریح یکی از نیازهای ضروری جامعه است و اجتماعی که از مکان تفریحی مناسبی برخوردار نباشد با معضلات و مشکلات بسیاری روبرو خواهد شد که برای رفع آن باید هزینه های بسیار زیادی پرداخت کند، در میان نیازها و امیال گوناگون بشری میل به نشاط فردی و اجتماعی و به طورکلی شاد زیستن در زمره امیال فطری قرار می گیرد که در صورت برآورده شدن آن در محیط عمومی شاهد توفیقات بزرگ بشری خواهیم بود.

نشاط اجتماعی فقط به برگزاری جشن و سرور ختم نمی شود ولی جشن ها یکی از اصلی ترین نیازهای یک جامعه پویا به شمار می رود، نشاط و سرزندگی دارای ابعادی است که یک بعد آن فردی بوده و به بینش و فرهنگ مردم و ادراک آنان از جهان وابسته است و بعد دیگر آن به فضاهای شهری و خدمات عمومی ارتباط دارد، زمانی که یکایک افراد جامعه شاداب و بانشاط باشند می توان سلامت اجتماعی را تضمین کرد.اگر انسان ها به تفریح کردن در زندگی خود اهمیت ندهند باعث فشارهای روانی می شود که تداوم آن مشکلات فراوانی را برایشان ایجاد خواهد کرد.

به نظر می آید نسل امروز با نسل دیروز سوءتفاهم پیدا کرده است، نسل گذشته برای جلوگیری از انحراف نسل جدید کنترل ویژه تفریحات آن ها را در دستور کار خود قرار داده است اما کارشناسان معتقدند کنترل شدید تفریح جوانان به انحراف اجتماعی منجر می شود و به این طریق انرژی سرکوب شده جوانان به کانال های زیرزمینی هدایت می شود.

در هر جامعه ای یک نوع مدیریت تخلیه انرژی های زائد باید وجود داشته باشد اما متأسفانه مسوولان استان فقط به ابعاد ناهنجار افراد نگاه می کنند و جامعه را فقط در فضای کار و جدیت تعریف می کنند و متوجه نیستند که حتی در وجود آدم های بسیار مثبت نیز انرژی هایی است که باید با مدیریت تخلیه شود در غیر این صورت عواقب غیرقابل جبرانی خواهد داشت.

برای بسیاری از کودکان، نوجوانان و جوانان اردبیل این سؤال پدید آمده که اگر نیاز به تفریح و کسب روحیه لازم را داشته باشند باید به کجا مراجعه کرده و از چه امکانات مفرحی استفاده کنند که این مسئله باعث ناراحتی و نارضایتی بسیاری از آن ها شده است.عده ای هستند که از سر تفریح ورزش می کنند همچنین در بیشتر شهرها ورزشگاه ها بهترین مکان برای تخلیه انرژی جوانان است، حضور پرتعداد تماشاگران در بازی های شهرداری اردبیل نیز مربوط به کمبود امکانات تفریحی دیگر و نیاز به تخلیه انرژی جوانان است،عده ای نیز که اینترنت در اختیار داشته باشند تفریح خود را در دنیای مجازی سپری می کنند.همچنین پاساژها به عنوان بخشی از زندگی روزمره شهری دیگر تنها جنبه تجاری ندارند بلکه به فضاهای اجتماعی و تفریحی تبدیل شده اند که جوانان با پرسه زنی در آن به قصد تفریح اوقات فراغت خود را پر می کنند.

برای بعضی از آن ها نیز متأسفانه تفریح استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی و روابط نامشروع جنسی شده است، شهر خورشید هم به عنوان تنها شهربازی سرپوشیده جایی برای جوانان مجرد ندارد، درزمینه موسیقی و برگزاری کنسرت ها هم که جاذبه فراوانی برای تخلیه انرژی جوانی دارد برخوردهای سلیقه ای فراوانی به وجود آمده که در طی چند وقت گذشته نمونه های فراوانی از آن را در سطح کشوردیده ایم.

اما به نظر می آید مهم ترین تفریح این روزهای جوانان اردبیلی حضور در قلیان سراها شده است، کافی است سری به خیابان ساحلی بزنید تا ببینید که حتی نوجوانان هم به جرگه قلیان کش ها پیوسته اند.

رشد قلیان سراها و کافی شاپ ها در خیابان ساحلی یکی از نشانه های کمبود امکانات تفریحی برای نوجوانان و جوانان است،استعمال روزافزون قلیان در مراکز عمومی روزبه روزدر حال افزایش است و رواج استعمال آن می تواند زنگ خطری باشد که از بروز آسیبی بزرگ خبر می دهد.

ورود قلیان به مجموعه فرهنگ تفریحی کشور امر پسندیده ای نیست و به عنوان دروازه اعتیاد تلقی می گردد اما قبل از این قضاوت باید بپرسیم بروز این فرهنگ از کجا نشأت گرفته است.

کمبود و گران بودن امکانات تفریحی از مهم ترین عواملی است که باعث روی آوردن جوانان به قلیان شده است و حتی سن استعمال قلیان به زیر 18 سال رسیده است ، درنتیجه با اینکه تربیت و تفکر خود جوان در جلوگیری از گرایش به سمت دخانیات و قلیان مؤثر است اما باید بپذیریم که ملزومات ابتدایی رفع نیازهای تفریحی جوانان شهر فراهم نشده است.

مقتضای سنی جوانان ایجاب می کند تا شور و هیجان خود را در زمینه های ورزشی، هنری، علمی، فرهنگی و... آزاد کنند، لذا اگر فکری به حال این اوضاع نشود، خرابی هایی به بار خواهد آمد که شاید جبران ناپذیر باشد.

مسئولین چه وظیفه ای دارند؟

کلمه جوان واژه زیبا و دل نشینی است که همواره مورداستفاده مسئولان ما در مقاطع مختلف زمانی برای پیشبرد اهدافشان قرار می گیرد و در هرجایی که نیاز به حضور آن ها دارند به فکر آن می افتند که از جوانان مایه بگذارند و به نوعی جوانان را خط شکن معرفی کنند.

نسل جوان امروز در آستانه الگوپذیری و تغییر و تحول فرهنگی است، فضایی که این گروه سنی در آن زندگی می کند فضای متناقضی است، جوانان نوگرا هستند و سرعتشان برای پذیرفتن تحولات بیشتر است، این نسل خود را بر تغییر شرایط محیطی شان مسلط نمی بیند و امکان سازوکارهای تغییر را در محدوده توانایی شان مشاهده نمی کند و خواسته هایشان نیز از سوی نهادهای اجتماعی به رسمیت شناخته نمی شود و از سوی بخش رسمی جامعه جنبه ارشادی و دستوری به خود می گیرد.

در شهری که در عین وجود سرمایه های اجتماعی و فرهنگی غنی از بسیاری امکانات تفریحی مدرن و قابل قبول و امکانات تفریحی برای گروه های سنی گوناگون و متناسب با نیازهای آنان بی بهره است شهروندان و ازجمله جوانان چاره ای جز روی آوردن به طرق نادرست برای ایجاد شادی در خود ندارند و ازاین رو انحراف به این جوانان و بسیاری از آحاد جامعه تحمیل می شود.

درصورتی که زمینه های صحیح تخلیه روحی و روانی و هیجانات مربوط به مقتضای سنی توسط خانواده و جامعه فراهم شود نوجوانان و جوانان به عنوان یک نیاز غریزی و خطرناک دست به تخلیه و برآوردن نیاز خود با هر ابزاری که امکان استفاده از آن را داشته باشند، نخواهند زد.

اختلاف در عرضه و تقاضای امکانات تفریحی چالش اصلی است که بر سر راه نیازهای جوانان و برطرف کردن این خواسته ها از طرف مسئولان استانی قرار گرفته است، برای جلوگیری از افزایش مشکلات روانی و همچنین رفتارهای خشونت آمیز که منشأ آن بیشتر مربوط به عدم تخلیه صحیح انرژی جوانی است،مسئولان باید در جامعه راهکارهایی برای رفع نیازهای جوانان ارائه کنند؛ بنابراین برنامه ریزی برای پر کردن اوقات فراغت جوانان و ایجاد امکانات تفریحی برای این قشر باید موردتوجه جدی قرار گیرد، وجود مشکل فرهنگی نیز دلیل قانع کننده ای نمی تواند باشد، زیرا فرهنگ سازی درهرزمینه ای ابتدا مستلزم وجود اسباب و تجهیزات مربوطه است.


چرا از موقعیت مرزی استان اردبیل استفاده نمی‌شود؟!

    نظر

علی حضوری/ نشریه اردبیل فردا

در دهه‌های اخیر در پژوهش‌های اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آن‌ها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه از آن جهت نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. همچنین، شدت عدم تعادل منطقه ای میان مناطق مرزی و مناطق داخلی کشور بر توسعه ملی تأثیرگذار است.

با بررسی کلی مناطق مرزی به ویژه نواحی توسعه نیافته مرزی درمقایسه با مناطق دیگر کشور می‌توان به معیارهای عمده ای از جمله موقعیت جغرافیایی مناطق مرزی، دوری از قطب‌های صنعتی- اقتصادی و توسعه نیافتگی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی دست یافت. این مناطق به دلیل تماس با محیط‌های متنوع بیرونی در خارج از کشور و برخی مشترکات با آن سوی مرز در مناطق مرزهای همجوار از شرایط ویژه‌ای برخوردارند. وجود مبادلات و پیوندها در دو سوی مرز و آسیب پذیری و تهدیدات مختلف در این مناطق اهمیت ویژه ای را در فرایند برنامه‌ریزی، توسعه آمایش سرزمین به مناطق مرزی داده است که در صورت غفلت از آن‌ها به طور جد شاهد چالش‌های عمده ای از جمله عدم ثبات جمعیتی مناطق مرز نشین خواهیم بود.

اقتصاد نواحی مرزی شاخص اصلی در برقراری ارتباط بین کشورهای همسایه و نیز امرار معاش مردم مرزنشین است و از این راه مردم ساکن در نواحی مرزی کشورهای همسایه می‌توانند در کنار هم و با هم از فرصت‌ها و منابع مشترک استفاده کنند و این امر می‌تواند منجر به دوستی و تفاهم طرفین، امنیت و رونق اقتصادی و توسعه، ایجاد فرصت‌های شغلی و شکل گیری یک نوع مزیت نسبی در مناطق مرزی شود.

اشتغال و تأمین معیشت ساکنان مناطق مرزی، کنترل قاچاق کالا، افزایش امنیت مرزها، شکوفایی اقتصاد محلی، افزایش رونق مناطق شهری و روستایی محدوده‌های مرزی، برقراری روابط حسنه و حسن همجواری با مردم مرزنشین کشورها یا کشورهای همجوار و رونق تولید کالاهای صنعتی، معدنی، کشاورزی و نیز محصولات صنایع دستی استان‌های مرزی، کمک به توسعه صادرات و ایجاد تعادل در تراز بازرگانی خارجی کشور، کسب درآمد ارزی و کمک به ایجاد تعادل در تراز ارزی کشور می‌تواند از مهم‌ترین اهداف توسعه اقتصادی این مناطق است.

استان اردبیل با دارا بودن حدود 380 کیلومتر مرز مشترک با کشور همسایه در بین استان‌های کشور طولانی‌ترین مرز مشترک را با جمهوری آذربایجان دارد و همواره از سوی مسئولان و نمایندگان استان و حتی مسئولان کشوری نیز بر اهمیت و استثنایی بودن این موقعیت تأکید شده است.

اردبیل به لحاظ همسایگی با کشور آذربایجان‌که یکی از دروازه‌های ورود به بازارهای هدف در منطقه قفقاز شمالی است، می‌تواند با جذب سرمایه‌گذاران و شرکت‌های بزرگ زمینه ایجاد اشتغال واقعی برای لشگر جوانان بیکار و جویای شغل را به وجود آورد. موقعیتی که با توجه به اقتصاد دائماً رو به رشد کشور همسایه و فرصت‌های تجاری بکر و بی نظیر موجود برای استان اردبیل در امر ایجاد ارتباط تجاری دوسویه و مبتنی بر قواعد و استانداردهای تجارت آسان با این کشور هم زبان و فرهنگ بسیار نزدیک، افقی روشن از فرصت‌های طلایی رشد و توسعه اقتصادی را در صورت نیل به اهداف؛ برای این استان و عموم ساکنان آن ایجاد خواهد کرد. استان اردبیل باید از این ظرفیت استفاده کند تا از بن بست بازرگانی و تجاری خارج شود. گمرک بین‌المللی بیله سوار مغان یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های مرزی ایران با آذربایجان است. این گذرگاه هر روز شاهد تردد ده‌ها کامیون صادراتی، وارداتی و ترانزیتی و نزدیک به سه هزار شهروند جمهوری آذربایجان می‌باشد.

با این شرایط استثنایی مرزی، هنوز اردبیل سهم درخورشانی در مناسبات تجاری بین‌المللی ندارد. یکی از دلایل آن پایین بودن حجم تجارت دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان است. حجم مبادلات تجاری دو کشور در بخش غیرنفتی حدود پانصد میلیون دلار است.

مقایسه این حجم با. حجم مبادلات تجاری بین‌المللی جمهوری آذربایجان‌که حدود 35 میلیارد دلار است، نشان‌دهنده ظرفیت بالقوه موجود در ایجاد این تجارت است.

همچنان‌که دبی اهمیتش را به‌عنوان یک مسیر تجاری در دهه 1970 و 1980 به دست آورد. اگرچه اقتصاد دبی با صنعت نفت رشد کرد، اما بخش قابل‌توجهی از درآمد دبی از صدور مجدد کالا، ترانزیت مسافر و کالا و همچنین قسمت بزرگی نیز از گردشگری و خدمات مالی و تجاری تأمین می‌شود.

امروزه توصیه مؤکد آن است که هیچ فعالیتی نباید انجام شود مگر آنکه به جایگاه، اهمیت و شیوه اجرای آن در سطح جهان نیز توجه گردد. دولت امارات و بخصوص دبی ظرف سالیان گذشته تمامی سازمان‌ها و تشکیلات خویش را با هدف دست‌یابی به یک جایگاه مطلوب در نظام بین‌الملل تأسیس و راه‌اندازی کرده و قطعاً به دلیل توجه به موضوع جهانی‌شدن توانسته است حمایت سرمایه‌گذاران جهانی را جلب نماید. توسعه بدون توجه به موضوع «جهانی‌شدن» و کار کردن در کلاسی غیر از کلاس جهانی سخت و بلکه غیرممکن است و برعکس ارتقا ساختارها، مدیران، فرایندها و … به سطح کلاس جهانی سبب تسهیل امور و جلب بیشتر حمایت‌ها می‌گردد.

به نظر کارشناسان علم اقتصاد، زیرکی مدیریت سیاسی و اقتصادی یک کشور عاملی تعیین‌کننده در شکار فرصت‌ها و تبدیل آن‌ها به زمینه‌ها و بعد موفقیت‌های اقتصادی است. مسئولین استان برای نیل به اهداف توسعه تجارت نیازمند آن هستند که برای توسعه روابط اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان به‌طور ویژه‌ای بیندیشند. استاندار و امام‌جمعه و نمایندگان و افکار عمومی مردم بدون شک مهم‌ترین نقش را در این راه دارند.

 همچنین اهمیت استفاده از مشاوران و متخصصان کارکشته در تصمیم‌گیری‌ها و حرکت به اقتصاد دانش‌محور از دیگر ضروریات این حوزه هستند.

 مشکل دیگر درزمینه توسعه تجارت استان خطوط هوایی و ریلی ضعیف این منطقه است. توسعه خطوط هوایی و ریلی یکی از زمینه‌های مهم توسعه استان است. با تأخیر خط ریلی استان، خط ریلی آستارا ـ رشت ـ قزوین که راه‌آهن روسیه، جمهوری آذربایجان و ایران را به هم دیگر متصل خواهد کرد، ابتکار عمل را از ما خواهد گرفت.

تشکیل میز و کمیته‌های مشترک مرزی با کشور جمهوری آذربایجان یکی از راهکارهای توسعه تجارت خارجی و اقتصاد استان به شمار می‌رود.

مشارکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی، اعزام و پذیرش هیئت‌های تجاری و بازاریابی، برگزاری نمایشگاه‌های اختصاصی جمهوری اسلامی ایران در بازارهای هدف صادراتی و برنامه‌ریزی برای حضور واحدهای تولیدی صادراتی برتر استان در نمایشگاه اختصاصی ایران در کشور آذربایجان، فعال کردن بازارچه مشترک مرزی، ایجاد گذرگاه‌های گمرکی و مرزی جدید، افزایش حضور تجاری تجار و سرمایه‌گذاران دو کشور در مناطق مرزی دو کشور و ارائه تسهیلات به بازرگانان محلی برای گسترش صادرات از اقدامات مهم دیگر هستند.

از طرفی روابط سیاسی کشور با همسایگان اثرات مستقیمی بر رونق یا عدم فعالیت تجارت مناطق مرزی داشته است متأسفانه در برخی موارد این ارتباطات تحت تأثیر متغیرهای سیاسی قرارگرفته و روند بازدارنده‌ای را برای فعالیت تجاری ایجاد می‌نماید. ضمن آن‌که روابط تجاری نیز می‌تواند بر روابط سیاسی تأثیرگذار باشد، انتظار بیهوده‌ای نیست، زمانی که مقامات کشور ایران و جمهوری آذربایجان دچار اختلافات شدند، این نمایندگان محترم استان اردبیل باید باشند که اقدام به رفع مشکل‌ها و اختلافات می‌کنند و نه تشدیدکننده آن!

امیدواریم اقدامات عملی در این زمینه از سخنان تبلیغاتی پیشی بگیرد و مسئولین منتظر ایجاد منطقه آزاد نباشند. اگر زیرساخت‌ها آماده باشد، مسئولین کشور را مجاب خواهد کرد که به ایجاد منطقه آزاد رأی بدهند.


عشق

    نظر

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی